معرفی در انگلیسی : چطور خودمان را در انگلیسی معرفی کنیم👇
- آموزش زبان انگلیسی
- دکتر منوچهرزاده
- 5 دقیقه
معرفی در انگلیسی :
همین حالا میخواهم روش چهار مرحلهای خودم را به شما آموزش دهم تا در معرفی خودتون به کسی در زبان انگلیسی دیگر هیچ مشکلی نداشته باشید .
میتوانید از این مراحل برای معرفی خود در محل کار، به یک همسایه، در یک بار، در پارک سگها، هر جا استفاده کنید. و بهترین بخش این است که کوتاه، سریع، و آسان برای به خاطر سپردن است تا بتوانید از امروز تمرین معرفی خود را شروع کنید. فقط یادتون باشه که نیاز به تمرین دارید.
بسیار هیجانزدهام که روش خود را برای معرفی خودم در انگلیسی با شما به اشتراک بگذارم زیرا ساده و آسان برای به خاطر سپردن است.
دغدغه و ترس در شروع مکالمه با یک انگلیسی زبان
ما میتوانیم درباره ملاقات با افراد جدید بسیار نگران و عصبی شویم. شاید نگران اشتباه کردن در انگلیسی هستید، شاید دقیقاً نمیدانید چه بگویید یا نگران تمام شدن موضوعات برای صحبت هستید وقتی شروع میکنید. شاید شما یک فرد درونگرا هستید و واقعاً باید خود را مجبور کنید تا با افراد جدید ملاقات کنید. آیا این شما هستید؟ چه چیزی باعث میشود درباره ملاقات با کسی جدید در انگلیسی عصبی شوید؟
پس بیایید با آن چهار مرحله برای معرفی خود شروع کنیم.
مرحله اول:
نقطه جذابی پیدا کنید که شما را در آن لحظه به این فرد متصل کند.
مثالها:
- “هوا امروز واقعاً زیباست، نیست““The weather is really beautiful today, isn’t it?”
- “سگ شما خیلی بامزه است!”“Your dog is so cute!”
مرحله دوم:
خود را معرفی کنید، نام خود را بگویید.
مثالها:
- “راستی، من اِما هستم.”“I’m Emma, by the way.”
- “اسم من اِماست، خوشبختم.”“My name is Emma, nice to meet you.”
مرحله سوم:
با یک سؤال مرتبط درباره زمینه یا موضوعی که در مرحله یک ذکر کردید، او را درگیر کنید.
مثالها:
- “چه مدت است که سگتان را اینجا میگردانید؟”“How long have you been walking your dog here?”
- “آیا این پارک مورد علاقه شما برای پیادهروی با سگتان است؟”“Is this your favorite park to walk your dog?”
مرحله چهارم:
احساسات خوب بدهید و ادامه دهید.
مثالها:
- “خب، از آشنایی با شما خوشحال شدم. امیدوارم دوباره شما را ببینم!”“Well, it was great meeting you. Hope to see you again!”
- “من باید بروم، ولی امیدوارم دوباره با هم صحبت کنیم.”“I have to go, but I hope we can chat again.”
همه اینها باید در دو یا سه دقیقه انجام شود. ما درباره شروع مکالمات نگران میشویم اما واقعیت این است که بیشتر ملاقاتهای اولیه واقعاً کوتاه هستند و آنها فرصتهایی هستند که ما برای یافتن ارتباطات داریم، ارتباطاتی که میتوانید بعداً وقتی دوباره آن شخص را میبینید استفاده کنید.
پس به این مکالمه اول به عنوان یک تعهد بزرگ فکر نکنید. کوتاه، سریع است و شما باید به چند نکته کلیدی برسید.
حالا من هر یک از آن مراحل را توضیح خواهم داد اما برای انجام این کار، سه سناریوی مختلف را به اشتراک میگذارم.
سناریوها:
- ملاقات با همسایهتان: شما به تازگی به یک خانه جدید نقل مکان کردهاید.
- در محل کار: شما چند ماه است که آنجا کار میکنید اما کسی را که هنوز ملاقات نکردهاید در آشپزخانه کارکنان میبینید.
- در مدرسه: وقتی بچههایتان را در مدرسه پیاده میکنید و برخی از والدین دیگر را میبینید که در بیرون کلاس صحبت میکنند.
مرحله اول:
نقطه جذابی پیدا کنید که شما را در آن لحظه به این فرد متصل کند.
مثالها برای هر سناریو:
- ملاقات با همسایه:
- “هوا امروز عالی است برای جابجایی، نیست؟”“It’s a great day for moving in, isn’t it?”
- “آیا آن شما بودید که دیروز یک پیانوی بزرگ جابجا میکردید؟”“Was that you moving a grand piano yesterday?”
- در محل کار:
- “قهوه اینجا همیشه اینقدر شلوغ است؟”“Is the coffee station always this busy?”
- “بوی غذایتان عالی است! چه چیزی دارید؟”“Your lunch smells amazing! What do you have?”
- در مدرسه:
- “بچههایمان امروز واقعاً هیجانزده به نظر میرسند، اینطور نیست؟”“Our kids seem really excited today, don’t they?”
- “آیا شما هم به جلسه والدین و معلمان امشب میروید؟”“Are you attending the parent-teacher meeting tonight as well?”
مرحله دوم:
خود را معرفی کنید، نام خود را بگویید.
مثالها:
- “راستی، من اِما هستم.”“I’m Emma, by the way.”
- “اسم من اِماست، خوشبختم.”“My name is Emma, nice to meet you.”
مرحله سوم:
با یک سؤال مرتبط درباره زمینه یا موضوعی که در مرحله یک ذکر کردید، او را درگیر کنید.
مثالها برای هر سناریو:
- ملاقات با همسایه:
- “چه مدت است که در این منطقه زندگی میکنید؟”“How long have you been living in this area?”
- “آیا رستوران خوبی در نزدیکی میشناسید که توصیه کنید؟”“Do you know any good restaurants nearby that you’d recommend?”
- در محل کار:
- “در کدام تیم کار میکنید؟”“Which team do you work in?”
- “چه مدت است که اینجا کار میکنید؟”“How long have you been working here?”
- در مدرسه:
- “اسم فرزند شما چیست؟”“What’s your child’s name?”
- “کلاس چندم هستند؟”“Which grade are they in?”
مرحله چهارم:
احساسات خوب بدهید و ادامه دهید.
مثالها:
- “خب، از آشنایی با شما خوشحال شدم. امیدوارم دوباره شما را ببینم!”“Well, it was great meeting you. Hope to see you again!”
- “من باید بروم، ولی امیدوارم دوباره با هم صحبت کنیم.”“I have to go, but I hope we can chat again.”
و به این ترتیب، میتوانید از این چهار مرحله ساده برای معرفی خود به هر کسی استفاده کنید. به یاد داشته باشید که وقتی برای اولین بار خود را به کسی معرفی میکنید، هدفتان این است که تعامل دوستانه و مثبتی داشته باشید، نه اینکه مکالمهای طولانی و عمیق داشته باشید. این ملاقات اول فرصتی است برای ایجاد پایهای برای ارتباطات آینده.
اگر از این درس لذت بردید، لطفاً به من اطلاع دهید. میتوانید یک نظر کوچک برایم بنویسید
- آموزش زبان انگلیسی
- دکتر منوچهرزاده
- 5 دقیقه